- ۱ نظر
- ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۳۳
- ۴۰۷ نمایش
تلاش میکنیم در ایام سوگواری سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) به تبین بیشتر و بهتر قیام تاریخ ساز و بیدارکننده جهانیان بپردازیم، ان شاالله.
موضوع این بحث، حماسه ی حسینی است. حماسه، یعنی شدت و صلابت و شجاعت است.
امام حسین علی بر خلاف همه ی داستان های حماسی موجود تنها قهرمان و شخصیت حماسی برای یک گروه و قوم خاصی نیست بلکه او یک شخصیت حماسی است، اما نه حماسه ی قومیت، بلک حماسیه بشیریت است.سخنش، عملش، حادثه اش و همه چیزش هیجان و تحریک است، القای نیروی اسلام است. در تاریخ بشریت، از نظر شدت حماسی بودن و از نظر علوّ حماسه ی انسانیت – نه قومیت – یک شخصیت حماسی مثل او نمی توان پیدا کرد و به همین دلیل؛ او و حماسه اش هر دو بی نظیرند و متآسفانه ما مردم هیچ کدام را نشناختهایم.
حماسه ی حسینی، همان حادثه ی عاشورا است که دو صفحه دارد: یکی سفید و نورانی و دیگری سیاه و ظلمانی، که هر دو صفحه اش یا بی نظیر است یا کم نظیر. صفحه ی سیاه این حادثه، مملو است از جنایت، کشتن عدهای بیگناه، حتی طفل شیرخوار، تاختن اسب بر بدن شهدا، آب ندادند به تشنگان، شلاق زدند زن و بچه، سوار کردن اسیر بر شتر بی جهاز و .. قهرمانان حادثه در این نگاه و در این صفحه، یزدید و شمر و عمرسعد و عبید..الله زیاد میباشند. در این جا بشریت سرافکنده است و برای آن شعری جز رثا و مصیبت، سزاوار نیست. اما این حادثه صفحه ی دیگری هم دارد که قهرمان آن حسین (ع) است آن چه در این صفحه میگذرد، حماسه و افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت و حق پرستی است. آنجاست که بشریت حق دارد به خود ببالد. آن فرشتگانی که فقط صفحه ی سیاه بشریت را میدیدند، نسبت به مقام خلیفته اللهی آدم بر روی زمین به خداوند سبحان اعتراض کردند. اما خداوند، این صفحه را هم میدید. اما باید از خود پرسید که چرا باید حادثهی کربلا را همیشه از نظر صفحهی سیاهش مطالعه کنیم، در حالی که جنبهی حماسی آن صد برابر بر جنبه ی جنایی اش برتری دارد. پس باید اعتراف کنیم که ما هم یکی از جنایت کنندگان بر امام حسین (ع) هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحه اش را میخوانیم؛ در حالی که پیش از این مردم و مرثیه خوان ها چنین نبودند. دعبل خزاعی طوری مرثیه میگفت که تخت خلفای اموی و عباسی را متزلزل میکرد.
اما این مصیبت را باید مخلوط با حماسه دید و خواند و این مصیبت و رثا باید زنده بماند، اما به صورت رثای یک قهرمان نه رثای یک آدم نفله شده ی بیچاره و مردم باید در رثای یک قهرمان بگریند تا احساسات قهرمانی پیدا کنند، تا آزادیخواه شوند و بفهمند که عزت نفس یعنی چه.
حماسه ی مقدس
از صفحات روشن نهضت حسینی، مقدس بودند آن است که حماسه ی مقدس دارای شرایطی است که همگی در نهضت امام حسین جمع شده است.
1- نهضت نباید به خاطر منافع فردی باشد و میبینیم که امام حسین (ع) فقط برای اصلاح اجتماع و اصولاً به خاطر حفظ انسانیت قیام کرد.
2- حرکت نهضت باید با بینش و درک قوی تؤام باشد و حقایقی را ببیند که مردم عادی نمیبینند. این مسأله در نهضت عاشورا کاملاً مشهود است. چون این مردم بعد از این نهضت تازه متوجه شدند امیرشان، یزید کیست و چه میکند.
3- نهضت باید تک باشد؛ یعنی مانند برقی باشد در ظلمات، و ندایی باشد در سکوت مطلق. در این رابطه،خود حضرت (ع) میفرماید: «دیدم امت جدم را فساد فرا گرفته و جز امر به معروف و نهی از منکر، قصدی در قیام من وجود ندارد»
روح بزرگ و مقدس
علاوه بر نهضتت، مسأله عظمت و تقدس را از جنبه ی فردی در شخصیت خود امام حسین (ع) نیز میتوان بررسی کرد. روح مرد بزرگ، صاحب حماسه است؛ خواه برای خودش کار کند یا برای یک ملت، یا برای انسانیت و یا حتی بالاتر از آن، خود را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند که اسم آن را رضای خدا میگذاریم. نادرشاه، اسکند و ناپلئون همگی نمونه هایی از یک روح بزرگند، اما مقدس نیستند، زیرا آنها به وجود آورنده ی حماسه ی فردی هستند؛ یعنی منشأ آن حماسه افرینی ها، خودخواهی و جاه طلبی است. به همین علت، مثلاً اسکندر برای یونان یک قهرمان محسوب میشود و برای ایران یک جنایتکار.
امام حسین (ع) یک روح بزرگ و مقدس است. روح که بزرگ شد، جسم به زحمت میافتد و اگر روح کوچک بود، تن آسایش مییابد. روح کوچک، مطیع تن است و به دنبال خواهش های تن میرود و برای یک لقمه نان، ذلیل میشود. اما روح بزرگ به تن، نان جو میخواراند، بعد هم بلندش میکرد که شب زنده داری کند. سر در تنور میبرد که دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان تقصیر نکند. ارزو میکند در راه هدف های الهی فرقش شکافته شود و بعد هم خدا را شکر میکند. آن تنی که زیر سم اسب ها لگدمال میشود، جریمه ی یک روح بزرگ را میدهد.
شهید جاودانه است
علت این که دور شهید را هاله ای از قدس گرفته، این است که روحی بزرگ دارد. روحی با هدف مقدس که برای خود کار نکرده، بلکه در راه حق و حقیقت قدم برداشته، در راه عقیدهای مقدس کشته شده و به خون خود ارزش داده است. کسی به پول خود ارزش میدهد وبجای ذخیره در بانک، آن را در راه های خیر مصرف میکند. کسی به فکر خود ارزش میدهد و کتاب مینویسد و..، یکی هم به خون خود ارزش میدهد و جان خود را در راه بشریت، فدا میکند. مسلماً خدمت شهیدبالاتر است؛ زیرا او راه را بر کرده و با هدیه ی آزادی و عدالت، باعث شده تا دیگران بتوانند به کار خود ادامه دهند. شهید، شمع تاریخ است که خود میسوزد و به دیگران نور میدهد. شهید سه خصوصیت دارد. یکی این که در راه هدف مقدس کشته می شود، دیگر این که جاودانگی مییابد، سوم این که نورانیتی به محیط جامعه میبخشد... خون شهید به زمین نمیریزد، بلکه هزار برابر میشود و رگهای دیرگان برای همیشه جریان مییابد و این به معنای جاوید شدن خون شهید است و این معنی این که شهدا حماسه میآفرینند.
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب حماسهی حسینی شهید مطهری است. که تلاش شد به صورت خلاصه آورده شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام علیک یا ابا عبدالله
مقدمه:
با فرا رسیدن ما محرم همه ی شیعیان به تکاپو میافتند که مجالس عزادری برای سید شهدا، هرچه بهتر و با شکوهتر برگزار کنند؛ حق هم همین است که ما شیعیان برای زنده نگه داشتن قیام حسینی و حماسه ی حسینی و تعظیم شعائر اسلامی مطابق آیه ی « ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»هر چه بیشتر تلاش و عمل کنیم انشاءالله.
رهنمودهای از امام خمینی (ره)
شاید غربزده ها به ما میگویند ملت گریه، و شاید خودها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم هشدار کنند آن چیزهایی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایی که برای دو سطر دعا ذکر شده است. مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، این هم هست، بلکه مهم، آن جنبه ی سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش کشیده اند که تا آخر باشد... هیچ چیز نمی تواند از جنبه ی سیاسی به مقدرای که عزای حضرت سیدالشهدا تأثیر دارد، تأثیر بکند... ملت ما قدر این مجلس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه میدارد ملتها را ... اگر بعد سیاسی این مجالس را بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا میکنند و عزاداری میکنند، البته ملت و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس برپا باشد.
توصیه ای در باب هر چه بهتر برگزار شدن مراسم عزادرای سیدالشهدا
لازم است برای اقامه ی هرچه باشکوهتر مجالس عزا، توصیه های در باب جلسات عزاداری و برخی باید و نبادی ها آن ارایه نماییم و امیدواریم همه ی ما بتوانیم این توصیه ها را مورد استفاده قرار داده، بر غنا و ارزش عزادرای خود بیفزایم.
1- نظر به اینکه عزاداری حضرت سیدالشهدا وسیله ای است برای ابراز محبت و موالات با آن حضرت و خاندان عصمت و طهارت: و همچنین ابراز نفرت و انزجار از دشمانا ایشان، همواره باید تلاش نمود این تولی و تبری به عنوان روح اصلی مجالس عزاداری باقی بماند و تقویت گردد.
2- اگر چه همه ی ما به عنوان خادمی کوچک علاقه داریم در راه امام حسین(ع) به تعداد هر چه بیشتری از مردم خدمت کنیم، اما گرداننده های هیأت ها، سخرانان و مداحان باید متذکر این نکته باشند که جلسات عزاداری هر چه شلوغ و پر ازدحامتر باشد، الزاماً پربارتر و مفیدتر نخواهد بود، چه بسا امام زمان(عج) جلسه ی پرجمعیت هیأت ما را نادیده بگیرد و در کوچه و پس کوچه های شهر در جلسه ی پیرمرد مخلصی که با حضور چند نفر جلسه ی کوچک و بیریای تشکیل داده، شرکت نماید.
فراموش نکنیم که با افزایش جمعیت جلسات خطرات زیادی ما را تهدید میکند، از جمله ریا و تظاهر (که بجای خدا و معصومین، برای خوشایند این و آن کار کنیم)؛ عجب و خودبزرگبینی (که چقدر ما مهم هستیم!)؛ تفاخر و تکاثر (که جلسه ی ما شلوغتر است!) و به تبع آن آفات، تلاش کاذب و نادرست برای ایجاد شور و واویلا در جلسه و همچنین تلاش برای تأمین هزینه های هیأت و استفاده از اموالی که احتیاط بیشتر میطلبد. لذا چه خوب است اصل عزاداری به عنوان روح جلسات مورد توجه ما باشد و کیفیت جلسات عزاداری را فدای کمیت نکنیم.
3- نشانهای مهمی وجود دارد که از طریق آن میتوانیم بفهمیم ایا حقیقت عزاداری به عنوان روح اصلی جلسات در ما وجود دارد یا نه. ان نشانه این است که در دل خود نسبت به تمام عزاداران احترام و محبتی احساس کنیم، احترام و محبتی مؤثر. همچنین تمام عزادارن نزد ما محترم خواهند بود. کفشهای آنها را جفت میکنیم و به خدمت خود افتخار خواهیم کرد نه اینکه اگر بر فرض جوانی در جلسه ی عزاداری شرکت کرد که وضعیت لباس و چهره ی او مورد پسند ما نبود با برخورد خود موجب طرد او شویم.
4- مسؤولان و مدیران هیئتهای عزاداری از مداحان و نوحه خوانهای خوش نام، متعهد و لایق استفاده کنند، و از بازار گرمی برخی فرصت طلبان در این عرصه جلوگیری نمایند.
5- جهت و محتوای سخنرانیها و روضهخوانی ها میبایست جلب محبت و رشد معرفت هرچه بیشتر مردم نسبت به سیدالشهدا، حسین بن علی (ع) و خاندان پیامبر اکرم (ص) باشد. در غیر این صورت فلسفه ی وجودی مجالس عزاداری از بین خواهد رفت.
6- بر مداحان لازم است که در مراثی و اشعاری که در مجالس سوگواری بیان میکنند، نهایت مطالعه و دقت را به کار گیرند تا مبادا موجبات تحریف واقعیات تاریخ عاشورا را فراهم سازد. در این زمینه استفاده از مقتلها و منابع تاریخی معتبر مانند «لهوف» سیدبنطاووس که مورد عنایت و توصیه ی مقام معظم رهبری است، بسیار مفید خواهد بود.
7- پرهیز از خودزنی های افراطی، آزار و اضرار به نفس که اغلب موجب وهن مذهب تشیع در انظار عمومی میشود.
8- بر همه سوگواران و عاشوراییان است که با تأسی به سیدالشهداء حسین بن علی (ع) و یاران با وفایشان، در ایام سوگواری نمار را به جماعت و در اول وقت به جای آورند.
9- پرهیز از ایجاد سر و صداهایی که اغلب با استفاده از طبل، سنج، اکو و بلندگوهای بسیار بزرگ در نیمه های شب در کوچه ها و خیابانها ایجاد میشود.
10- بهتر است عزاداریهای با مرکزیت مساجد که همواره کانون واقعی تبلیغ و ترویج تعالیم اسلام بوده صورت گیرد. در این صورت بدیهی است که رعایت شأن و مقام مسجد و التزام به احکام آن ضرورت دارد، از جمله حفظظ نضافت، تحتالشعاع قرار نگرفتن عبادت و نماز، اجتناب از غذا خوردن، نواختن طبل و سنج و ..
التماس دعا